|
مرگ پایان کبوتر نیست
مرگ وارونه ی یک زنجره است مرگ در ذهن اقاقی جاری است مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن میگوید مرگ با خوشه ی انگور می آید به دهان مرگ در حنجره ی سرخ گلو میخواند مرگ مسئول قشنگی پر شاپرک است مرگ گاهی ریحان میچیند-گاه در سایه نشسته به ما می نگرد و همه میدانیم ریه های لذت پر اکسیژن مرگ است و نترسیم از مرگ
+ نوشته شده در سه شنبه دهم فروردین ۱۳۸۹ساعت 23  توسط الف.سعدی
|
|
oghate sharee:
|